به گزارش مشرق، محمدجواد اخوان یادداشتی را با عنوان چالشهای مطبوعات ایرانی در قرن پانزدهم در کانال خود در ایتا منتشر کرد و نوشت:
بررسی وضعیت مطبوعات و نشریات چاپی در ایران و جهان حاکی از آن است که روندهای گوناگون ملی و فراملی در حال تضعیف این رسانهها هستند. در عرصه جهانی، گفتمان جهانیسازی و غلبه فضای مجازی، عرصه را بر رسانههای سنتی و بهویژه مکتوب تنگتر کرده است.
در بسیاری از کشورهای بهاصطلاح توسعهیافته، علیرغم بالا بودن سرانه مطالعه شمارگان نشریات مکتوب بهطور چشمگیری کاهش یافته است. تأثیر این روندها حتی بر ساختار این رسانهها نیز قابلمشاهده است یا بهگونهای که در طول دو دهه گذشته تعداد اعضای تحریریه مطبوعات در کشورهای غربی تقریباً به نصف گذشته رسیده است.
در کشور ما اما بهجز فضای مجازی، مطبوعات بلای جان دیگری هم دارند و آن «کاغذ وارداتی» است. وابستگی تمامعیار محصولات چاپی کشور اعم از کتاب و نشریات به کاغذ وارداتی، نهتنها مانع شکوفایی اقتصاد نشر شده، حتی به دلیل نوسانات ارزی یک دههی گذشته نیز، روزبهروز جامعه مخاطبان این طیف از کالای فرهنگی را نحیفتر کرده است. بهجز «کاغذ دلاری»، البته سرانه مطالعه پایین (که از گذشته آسیب حوزهی فرهنگی ماست) نیز از مهمترین چالشهای در پیش روی رسانههای مکتوب در ایران است.
در شرایطی که رسانههای چاپی و مطبوعات چه در سطح جهانی و چه در سطح کشور خودمان با چالشهای متعددی دسته پنجه نرم میکردند، شیوع «کرونا» نیز عملاً بر سبک زندگی و مصرف فرنگی رسانهای بشر نیز اثر فوقالعادهای گذاشت و سپهر رسانهای را هر چه بیشتر «مجازیزده» کرد.
حال در مقابل این روندهای ضدمطبوعات چه باید کرد؟ آیا اصحاب مطبوعات باید تسلیم سرنوشت تحمیلی شده و قلمهای خود را زمین گذاشته و افول مکتوبات را به نظاره بنشینند؟ یا آن که میتوان از درون تهدیدات عصر ارتباطات نوین برای رسانههای سنتی، فرصتهایی خلق کرد؟
رسانههای مکتوب از جمله روزنامهها و نشریات به دلیل آن که فرصت نسبتاً کافی در فرآیند تولید دارند، دارای مزایایی نسبت به رسانههای مجازی هستند که از جمله آن امکان تولید محتوای عمیقتر و مبتنی بر اندیشه و گفتمان است. میتوان در رسانههای مکتوب با مخاطب خاص همچنان سخن گفت و حرفهایی عمیقتر از سطحیات روزمره غالب در فضای مجازی را به او عرضه کرد.
علاوه بر این نمانام (Brand) و اعتبار رسانههای مکتوب سابقهدار و شناسنامهدار نیز فرصت ارزشمندی است که در دورهی غلبهی فیک¬نیوزها میتواند چراغ راه مخاطب حقیقتجو باشد. مطبوعات باید درگاههای متناسب با مخاطب عام را در شبکههای پیامرسان اجتماعی ایجاد کرده و محصولات خود را در این حوزه نیز عرضه کنند.
هرچند مخاطب مطبوعات نیز از مخاطب عام به مخاطبان خاص و نسبتاً فرهیختهتر تقلیل یافته است، اما نمیتوان انکار کرد که فضای مجازی و رسانههای نوین بر ذائقهی عموم مخاطبان تأثیر خود را گذارده است. از جمله مهمترین ویژگیهای این تأثیر اهمیت جذابیتهای بصری (متأثر از اینستاگرام) و تمایل به کوتاهخوانی (متأثر از توییتر) است.
مطبوعات نیز ناچارند پیام و محتوای خویش را در بستههای جدید به مخاطب عرضه کنند. از جمله ناگزیرند بر کیفیت گرافیک و چشمنوازی بصری جریده خود توجه بیشتری کرده و نیز نویسندگان و روزنامهنگاران خود را به کوتاه و مفید نوشتن ترغیب کنند.
اکنون در مقطع سرنوشت سازی در تاریخ مطبوعات ایرانی هستیم. رسانههای نوین در حال خارج کردن مکتوبات از چرخه رقابتهای رسانهای هستند و اگر روزنامهنگاران درک دقیقی از تحولات این عرصه نداشته و نتوانند جایگاه جدید و پایدار مطبوعات در سپهر رسانهای ایران را ترسیم کنند، ممکن است این عرصه را برای همیشه به حریف واگذارند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.